این یک غروب لعنتی است. اول از هر چیز فضا خیلی نوستالژیک است، حتی باد نسبتا سردی می وزد که باد مورد علاقه من است. این باد مخصوص غروب های غیر بارانی ماه های مهر تا اسفند است. برعکس آن هم باد گرم و خشکی است که در غروب های تابستان می وزد و بلانسبت شما تف به رویش. 
این باد من را به یاد غروب یک سه شنبه خنک در اواخر آبان سال 89 می اندازد که از مدرسه برگشتم و م به نمایشگاه کتاب رفتیم.
خیلی خوب بود. سالهاست که نمایشگاه کتاب آنقدر به من خوش نمی گذرد. یا حتی سه شنبه ها. یا حتی اواخر آبان. یا هر ماه دیگری واقعا. 
آه درباره چه می خواستم حرف بزنم؟ 

 

که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است

امشب سبک تر می زند این طبل بی هنگام را

نگه کرد رنجیده در من فقیه نگه کردن عاقل اندر سفیه

باد ,غروب ,های ,یک ,اواخر ,آبان ,نمایشگاه کتاب ,غروب های ,یا حتی ,اواخر آبان ,می وزد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجله اینترنتی و سبک زندگی تیسان استیل ایرانیان وبلاگ شرکت طیور پروران میهن ویژگی های ظروف آلومینیوم و فروش آن ها کارشناسی ارشد و دکتری زمین شناسی مونولوگ های یک مسافر بین راهی ... وبلاگ رسمی پارسا جهانی وبلاگ تفرحی فان لاگ آگهی مفقودی مدارک درروزنامه Exo l